بهــارخواب

در نهایت آدم نمی‌نویسد که چیزی بگوید،
بلکه می‌نویسد تا چیزی را نگوید...

من قلب آدمیزاد را هیچ وقت از نزدیک ندیده‎ام. فقط  چندین بار توی عکس‎های کتاب ِ علوم راهنمایی، شکل یک ماهیچه‎ای را دیده‎ام که ظاهرا اسمش قلب است و هیچ شباهتی به قلب‎های تیر خورده‎ای که گوشه‎ی کتاب و دفترمان می‎کشیدیم ندارد. تعداد مویرگ‎ها و دریچه‎ها و دهلیزهایش را نمی‎دانم. اینکه چه تعداد سرخرگ به آن وارد می شود و چه تعداد سیاهرگ از آن خارج می شود را نمی‎دانم.حتا وظیفه‎ی دریچه‎ی میترال ِ قلب را هم نمی‎دانم. ویکی پدیا نوشته است قلب یا دل یک اندام ماهیچه‎ای است که مسئول پمپ خون به شریان‎ها به وسیله‎ی حرکات ضربان دار متناوب است و به این طریق خون را به تمام بدن ارسال می‎کند. اما تمام چیزی که من از قلب می‎دانم این است که وقتی فشرده می شود، نهنگ‎ها تصمیم می‎گیرند دست به خودکشی دسته جمعی بزنند. قناری ها تصمیم می گیرند دیگر آواز نخوانند و چه اتفاقی تلخ تر و غمگین تر از اینکه راز سر به مهر خودکشی نهنگ ها هیچ گاه کشف نمی شود و بدون آواز قناری ها،گل ها غصه می‎خورند...
و اما انسان ها
 به تعداد انسان‎های کره‎ی زمین، راه برای بروز فشردگی قلب وجود دارد اما قسمت خوب ِ ماجرا در مورد آدم‎ها این است که هنوز هستند بعضی‎هایی که بلدند دست خودشان را بگیرند و حالشان را خوش کنند و بپذیرند مقاطعی از زندگی هست که آدم از همه چیز سیر و بیزار است اما می‎شود نشست یک مشت تخمه شکست، یک قوری چای هل دم کرد، دو بیت حافظ خواند، یک دوش آب نیمه سرد گرفت، برگشت به زندگی عادی و حداقل تا ساعاتی دیگر به هیچ چیز فکر نکرد.



شوق دیدار توام هست،
 چه باک
به نشیب آمدم اینک ز فراز،
به تو نزدیک ترم می دانم
یک دو روزی دیگر،
از همین شاخه ی لرزان حیات،
پرکشان سوی تو می آیم باز.
دوستت دارم
   بسیـــــــار،
    هنوز...!

+فریدون مشیری |ریشه در خاک|

  • خانوم ِ لبخند:)

نظرات (۱۰)

و یا میشود این نوشته ی زیبا را خواند و دلتنگی و تنهایی را فراموش کرد :))
پاسخ:
نگاری تو خودت قشنگ می خونی و البته که چی بهتر از فراموشی اونم از این دست :))
  • فاطیما کیان
  • کاش همه ی قلب های روی زمین از عشق به تپش بیفتند و فشرده شدن شان برای درد های عاطفی و روحی نباشد 
    پاسخ:
    این دعا یک آمـــــــــین کشیده نیاز داشت...کاش فاطمه : )
  • آلبرت کبیر
  • کل ماجرا یه طرف، اون قضیه فشردگی یه طرف :)))
    پاسخ:
    بلاخره یه مهندس پیدا شد به عنوانم دقت کنه :))
    یه چشمه هایی از رشته مون باید بیایم دیگه...:دی
  • محسن فراهانی
  • کاش همه بلد بودن ...
    شاید دنیا جای زیباتری برای زندگی میشد :)
    پاسخ:
    خیلی هامون بلدیم اما یادمون میره..یکی باید یادمون بیاره رفیق : )
    سلام . خانه ی جدیدت زیباست . خانه ی جدیدم :
    oskol.blogfa.com
    پاسخ:
    سلام حمید آقا :))
    ممنونم ..زیبا میبینی البته..خوش اومدی : )
    مرسی بابت آدرس و البته بازم موندگار شدی تو بلاگفا...
    سلام نازنین بانوی خودم...حانیه جانمممم

    منزل نو مبارک عزیز جانم

    انشاءالله قلم فرسایی ها و ثبت خاطرات خوشایند زیادی باهاش داشته باشی

    خوشحالم که هستی و هنوز و همچنان میتونم بخونمت هرچند در سکوت:))
    پاسخ:
    ای وایییی مائده ی خودمون :*
    سلام عزیز دلممم..دلم برات تنگ شده..چه اندازه خوشحالم که اینجاییی و نوشته هامو میخونی.. مرسی که ردپایی گذاشتی و دلم خوش شد : )

    خانم گل و گلاب و آینه ممنونم یه دنیا ازت ^_^


    اون بعضی از آدمایی که در موردشون نوشتی به گمونم اونقدر این مسئله براشون عادی شده که دیگه شوکه نمیشن و میدونن همونطور که شادی میگذره و میره غم هم ماندگار نیست.
    پاسخ:
    اما عادی شدن غم ها ، اتفاق خوبی نیست...
    +سلام ثریا ی جانمم..از دیدنت اینجا، بی نهایت خوشحالم :*)
  • یاسمین پرنده ی سفید
  • حانی جونم...
    یه کم از این راه های مسالمت آمیز حافظانه و چای هلانه به این بچه ی ما یاد بده یه کم شاعرانه تر از این به بعد بره تو خلوتش انقدر حرصمون نده.
    خدا عوض خیر بهت بده.
    انشالله خیر "بهار"ت رو ببینی  خاله جون.
    پاسخ:
    یاسی جان والا شما که مادرشی از پسش برنمیای :))) من اگر بهش بگم که میگه نسبتی با من نداری :)))
    ولی چشم..گفتم بهش : ) قول مردونه داد دیگه حرصمون نده..

    قربونت عزیز دلم :*
    واقعا هنر میخواد خودت حال خودتو عوض کنی واقعا..من که همیشه منتظر یه عامل بیرونی ام.. والااا بخودا
    پاسخ:
    اگر حال آدم وابسته به عامل بیرونی بشه...تعداد روزای بدش زیاد میشه! چون هیچ عامل بیرونی ای ماندگار نیست..سخت ترین قسمت ماجرا اینه که فقط باید خودمون برا خودمون کاری کنیم :)
  • یاسمین پرنده ی سفید
  • آخه تو چرا انقدر خوبی دختر؟ :))
    چرا من زودتر باهات دوست نشده بودم واقعا؟ :/
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">