ملالی نیست جز...
خبر اینکه ما از رفاقت در محضر بعضی ها استعفا داده
ایم. خبر اینکه دلمان دیگر بهشان خوش نیست. خبر اینکه دیگر منتظر نیستیم
خبری، خطی، پیامی از آن ها به ما برسد. خبر اینکه دیگر از دیدن شان دوکیلو
قند که هیچ، یک حبه قند هم در دلمان آب نمیشود. خبر اینکه کنارگذاشتنی ها
را باید گذاشت کنار. خبر اینکه دلمان هم اگر برایشان تنگ بشود، دیگر کاری
از دست ما ساخته نیست. خبر اینکه از چشم مان افتاده اند، سقوط کردهاند.
خبر اینکه تنهایی عزیزمان را دوست تر داریم. خبر اینکه حصارِ جمع و جورتری
دور محوطه ی قلب مان کشیده ایم. خبر اینکه لب پشتِ بوم دل ما دیگر هیچ
پرنده ای ساکن نمی شود، مگر موقتی و کوتاه.
راست می گفت صمد آقای بهرنگی که بالاخره در زندگی هر آدمی یک نفر پیدا میشود که بیمقدمه آمده، مدتی مانده، قدمی زده و بعد اما بی هوا غیبش زده و رفته. آمدن و ماندن و رفتن آدم ها مهم نیست. اینکه بعد از روزی روزگاری ، در جمعی حرفی از تو به میان بیاید ،
آن شخص چگونه توصیفت میکند مهم است. اینکه می گوید دوست خوبی بودی برایش یا مهمترین اشتباه زندگیاش...اصلا می شود روی دوستی ات حساب کرد یا نه. اینکه به گمانم ذهنیتی که آدم ها برای هم به یادگار می گذارند، از همه چیز بیشتر اهمیت دارد. وگرنه همه آمده اند که یک روز بروند.
- ۹۵/۰۵/۲۲