بهــارخواب

در نهایت آدم نمی‌نویسد که چیزی بگوید،
بلکه می‌نویسد تا چیزی را نگوید...

تو شبی در انتظاری ننشسته‌ای! چه دانی؟ *

چهارشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۴۰ ب.ظ

هر روز دمدمه‎های ظهر پرده‎ی پنجره‎ی آشپزخونه رو که رو به حیاطه می‎زنم کنار و وقتی می‎بینم نه زمین خیسه نه آسمون ابریه! به مامان می‎گم: مامان بارون نیومد؟ میگه: نه! هوا رو ببین! اصلا نشونی از بارون داره؟

مثل همه‎ی وقتایی که می‎دونم قرار نیست اون اتفاقی که منتظرشم بیفته ولی به هرکس می‎رسم می‎پرسم نشونی ازش نداری؟ هنوز وقت اومدنش نشده؟



*سعدی

  • ۹۵/۰۸/۱۲
  • خانوم ِ لبخند:)