برای اینکه
" من فکر میکنم
هرگز نبوده قلبِ من
اینگونه
گرم و سرخ "
پاییز هفت سال پیش اگر در انتخاب مسیر آیندهام اشتباه نمیکردم، شاید هیچوقت تو را نمیدیدم و شیرینترین اشتباه زندگیام را مرتکب نمیشدم. حالا اما وقتی همهی لحظات هفت سال گذشته را مرور میکنم بیشتر ایمان میآورم که گرفتنِ دستهای تو به تمام تلخ و شیرینهایی که برایم رقم خورد، میارزید. مگر یک روز دلم نمیخواست بیایم بنویسم او که باید باشد هست و حالا هستی، درست سرِ جای خودت، در عمیقترین نقطهی قلبم.