بهــارخواب

در نهایت آدم نمی‌نویسد که چیزی بگوید،
بلکه می‌نویسد تا چیزی را نگوید...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
پیوندها

No Words Song

شنبه, ۳ مهر ۱۳۹۵، ۰۵:۳۱ ب.ظ

حال این روزام حالِ نوازنده‎ی آهنگ بی‎کلامه. هرکسی میتونه ترانه‎ی دلخواهشو روی موسیقی پیاده کنه ولی حقیقت اینه که هیچ ترانه‎ای روی متن آهنگی که از اول بی‎کلام ساخته شده نمی‎شینه که اگر می‎نشست، بی‎کلام نمی‎موند.

کی می‎دونه نوازنده‎ی یه آهنگ بی‎کلام واقعا چه حرفایی واسه گفتن داشته؟

  • ۹۵/۰۷/۰۳
  • خانوم ِ لبخند:)

نظرات (۱۴)

  • ۰۳ مهر ۹۵ ، ۱۷:۵۴
  • یاسمین پرنده ی سفید
    • هممممم.... جالب بود.... آیکن متفکر :)
    پاسخ:
    :*)
    خیلی بیشتر میشد راجع بهش نوشت اما بقیه اش به عهده ی خواننده های فکوره :))
  • ۰۳ مهر ۹۵ ، ۱۹:۰۰
  • رقَـیـه ..
    • چه شاعرانه، چه عجب کامنت دونی رو باز کردین ;))
    پاسخ:
    مرسی : )
    عه یکی درمیون بازه که عزیزم :))
    سعی می کنم نبندم، بعضی وقتا پیش میاد :))
  • ۰۳ مهر ۹۵ ، ۲۲:۴۴
  • کرگدن آبی
    • [یه کامنتِ بی کلام]
    پاسخ:
    نشد دیگه این :))
    حضور خودش نوعی از کلامه.مرسی : )
  • ۰۳ مهر ۹۵ ، ۲۳:۰۰
  • زینـب خــآنم
    • بعضی از آهنگای ملایم بی کلام ، پر از حرفن ، پر از حس ...
    حتی میخای بشینی پای بعضیاشون زار زاار گریه کنی ...
    پاسخ:
    اوهوم... میشه کلی قصه بافت باهاشون... در واقع بعضی وقتا فقط آهنگ بی کلام قابل تحمله....
  • ۰۴ مهر ۹۵ ، ۰۰:۰۲
  • مجید صدر
    • خواننده ش لاله دیگه بنده خدا نمی تونه چیزی بگه :(((((
    پاسخ:
    حالا بیا غصه لال بودن خواننده اش رو هم بخوریم :((
  • ۰۴ مهر ۹۵ ، ۱۰:۲۸
  • ناصریا .
    • فکر کنم به سندروم ناتوانی در ابراز نظریات کارشناسانه مبتلا شدم! :))
    پاسخ:
    مربوط به یه قسمت از مغزه، از ناصرخسرو یه دست دوم و تمیز شو تهیه کن. درغیر اینصورت داری ناصرِ اصلی رو زیر سوال می بری، خود دانی دیگه  :))
  • ۰۴ مهر ۹۵ ، ۱۵:۲۰
  • نگین ...
    • نون ِ نوشتن
    پاسخ:
    یا قلمِ بی جوهر، نگین...
  • ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۰:۰۳
  • یلدا
    • سلام حانیه نزدیکی های ظهر بخیر،خوبی؟ حانیه نوشتن نظر برای این پست سخته چون آدم فکر هیچکس رو نمی تونه درست بخونه،بعضی وقتها یعنی خیلی وقتها سکوت رساتر و سنگین تر از فریاده،بعضی وقتها حتّی اگه بیست و چهار ساعت حرف بزنیم بی فایده هست طرف نمی فهمه امّا سکوت به دادمون میرسه امّا آدم ها درک نمی کنند سکوت همیشه اشتباه برداشت میشه من همیشه احساس آن نوازنده بدون کلام پیانو رو بیشتر از آهنگ های با کلام می فهم،،بیشتر به دل می شینه چون از دل داره می نوازه و حقیقتا چیزی که از دل باشه به دل هم میشینه،گاهی وقتها باز کردن بعضی حرفها از باز کردن گاو صندوق بانک مرکزی هم سختره پس سکوت بهتره اگرچه هرکسی این سکوت معنایش را نمی فهمد.خیلی سخت است آدم ها هم نوع باشند امّا هم دل نباشند.اگر آن نوازنده بی کلام نبود حقیقتا اصلا نمی فهمیدیم منظورش را امّا با بی کلام حس می کنیم حرفش را...مثل چارلی چاپلین یا همان شخصیت دلقک حرف نزد تا ما بفهمیم امّا افسوس آدم ها فقط خندیدند و هیچ وقت نفهمیدند منظور چارلی از سکوت چه بود اصلا  خنده دار نبود غم انگیز بود نگاهش همه چیزش... افسوس آدم ها همدیگر را نه می فهمند نه درک می کنند و نه به درد یک جایمان می خورند.
    پاسخ:
    سلام عزیز دلم ...آره واقعا بعضی وقتا حرفی نمی مونه واسه گفتن. آدم سکوت کنه یه جاهایی رو بهتره...
    اما خب به قول تو فهمیده نمیشه یا بد برداشت میشه حتی.
    آدما یه جایی نمی فهمن یه جاهایی هم خودشونو میزنن به نفهمی.. به هر حال چاره چیه.
    قدرت درک کردن یه نعمته واقعا : )
  • ۰۵ مهر ۹۵ ، ۱۳:۱۲
  • .
    • سلام خانوم خسته نباشید
    میشه کد css قالبتون رو برام بفرستید
    پاسخ:
    سلام
    به ایمیلی که گذاشتین می فرستم.
  • ۱۲ مهر ۹۵ ، ۲۲:۳۴
  • یلدا
    • سلام حانیه خوبی؟ان شاءالله خوب باشی..گفتم حالتو بپرسم ...گاهیا آدم نگران میشه از نیامدن ها...امیدوارم در خزان غمگین و افسرده امّا تو بهاری بمانی...آمــــــــــــــین...فعلا خدا تو را حـــــــــــــــــــافظ حانیه ..
    پاسخ:
    سلام یلدای نازنینم. خوبم دوست جانم. یکم نرسیدم بیام اینجا سر بزنم... قربون دلت، نگران نباش.
    تو خوبی؟ تو این شب ها با دل پاکِت برام دعا کن...
    توی یادم هستی و میمونی همیشه یلدا :*
  • ۲۱ مهر ۹۵ ، ۲۱:۳۸
  • یلدا
    • سلام حانیه خوبی؟ان شاءالله مامان و بابا هم خوب باشند.عزاداری هات قبول باشه....التماس دعا....ان شاءالله هرچی از خدا بخوای بهت بده..همین الان که اینو میخونی دعاتو بکن الان منم میگم آمین...آمین از ته دل...امیدوارم به خواسته ات برسی پدر و مادر همیشه سلامت باشند....من یاد نقاشی های مامانت افتادم که تو کودکی برات کشیده بودند.عکسش رو گذاشته بودی ها یادته؟؟قربان دستهای مهربانش...همه ی مامانا مهربان هستند امّا مادر تو هم یک جور دیگر هست من درسته نمی بینم امّا احساس می کنم تو چشمای مادرت همیشه یک غم نهفته...یکی به خاطر خاله ات هست حانیه...برای اینکه خیلی زجر کشیدند...تو خواهر نداری امّا شاید درک کنی..خدا به حق همین روزها مادر و پدرت و خودت همیشه سلامت  نگه دارد...امیدوارم همیشه بدرخشی...چون اگر کسی بخواهد مثل خورشید بدرخشد اوّل باید مثل خورشید بسوزد تا درخشان باشد..حانیه خیلی دوستت دارم اسمت را هم زیاد....من هم غم فراوان دارم خیلی زیاد امّا نمی دانم خیلی را چگونه بنویسم خیلی خوانده شود..امّا می گذرد چون روزها نه می ماند و نه شبها..یک روز تمام می شویم..امّا تنها ماندن سخت است..آدم یک مریضی وحشتناک دارد اینکه تا تنهاییم دوست داریم یکی پیش مون باشه وقتی یکی پیش مون هست دوست داریم زود بره تنها بشیم..ببخش زیاد شد امیدوارم اگر ارشد میخوانی موفق باشی یا اگر می روی سرکار موفق تر باشی..خلاصه همیشه خانم لبخند بمانی...بعضی دخترها بوی سیب می دهند...تا بعد حانیه خدا حافظت باشد الهی...فدات...
    پاسخ:
    سلام یلدای خوب و نازنینم. من هروقت پیامای تو رو ببینم، خوبم نباشم خوب میشم : )
    از شمام قبول باشه عزیزم. چه لذت بخشه برام که همه چی رو یادته و به منم یادآوری میکنی...آره راست میگی ، من مدت هاست دیگه شوق و لبخند واقعی تو چهره ی مامانم ندیدم. خیلی غصه میخوره..ولی بازم لطف خداست که صبوری میده : ) امیدوارم پدر و مادر عزیز توام همیشه سایه شون مستدام باشه روی سرت...
    از صمیم قلبم برات دعا میکنم امیدوارم غم و غصه هات دود بشه بره هوا یلدا جان. تنهایی ها، بی کسی ها، غصه ها ، همه انشالله تمام میشه.

    منم خیلی خیلی دوستت دارم مهربون من، می بوسمت... خوب باشی دوست همیشه ی من : )
  • ۲۲ مهر ۹۵ ، ۲۳:۱۳
  • حمیده
    • سلام حانی جانم 
    دلم گرفته بود اومدم یه سر به وبلاگت بزنم...چه خوب که هستی
    امام رضام...به یادتم 
    پاسخ:
    سلام حمیده ی جانم:*
    نمیدونی که چقدر خوشحال شدم وقتی کامنت تو خوندم. اشک شوق از گوشه ی چشمم چکید.. خیلی چسبید که کنار امام رضا یادم کردی : )
    دلم برات یه عالمه تنگ شده...

  • ۲۲ مهر ۹۵ ، ۲۳:۲۱
  • رضا
    • سلام قرار بود css وبلاگتون رو برام بفرستید
    به این آدرس بفرستید:

    reza.gomnam313@gmail.com
    پاسخ:
    فرستادم به ایمیل تون
  • ۲۶ مهر ۹۵ ، ۱۳:۲۴
  • میس تیچر
    • منم همش دلم میخاد بخوووووووووووووووووووووووووام
    پاسخ:
    عه چرا :)))
    البته فکر کنم مقطعی باشه چون منم تجربه اش کردم نیلوجان :)))))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی
    ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم