بهــارخواب

در نهایت آدم نمی‌نویسد که چیزی بگوید،
بلکه می‌نویسد تا چیزی را نگوید...

Lost

دوشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۸، ۰۵:۰۱ ب.ظ

انگار هواپیمامون سقوط کرده وسط جزیره‌ای در اقیانوس آرام. زخمی شدیم اما جانِ سالم به در بردیم. نه کسی صدامونو می‌شنوه نه برای کسی اهمیتی داره که کم کم محو و ناپدید می‌شیم. ما هم نشستیم به انتظار یک قایق نجات وسط اقیانوس. خوش‌خیال، منتظر، آرام. 

  • ۹۸/۰۸/۲۷
  • خانوم ِ لبخند:)

نظرات (۹)

اخرش به قایق رد میشه 

هرشبی صبح میشه 

پاسخ:
کاش فقط وقتی قایق رد میشه از انتظار نمرده باشیم.
  • مصطفا موسوی
  • با این تفاوت که شازده کوچولویی نیست که هوامونو عوض کنه

    پاسخ:
    هوا هوای نفس کشیدن نیست. داریم تقلا می‌کنیم برای زندگی کردن و هوا رو از ما دریغ می‌کنن.
  • شاهزاده شب
  • چقدر همه تنهاییم...

    پاسخ:
    چقدر دست مون به هیچ جایی بند نیست...
  • بانوچـه ⠀
  • داشتم به همسر می‌گفتم نمی‌دونم چرا همش حس می‌کنم قراره دنیا نابود شه، تموم شه.

     

    پاسخ:
    متاسفانه ایران داره رو به نابودی میره با این وضعیت :(

    محسن میاد نجاتمون میده :))

    پاسخ:
    ای نجات دهنده ی اعظم سپاسگزارم از تو عزیزم :))
  • یاسمین پرنده ی سفید
  • خوش خیال؟ آرام؟ منتظر؟

    گمون نکنم

    شاید امیدوار... 

    پاسخ:
    نمیدونم...شاید این احساس من بود :)

    مثل اون هواپیمای اندونزیایی که وسط دریا گم شد... سوال بی جوابم اینه که آیا پیدا میشیم؟ 

    پاسخ:
    امیدوارم این سوالت تا ابد بی جواب نمونه : )

    همیشه نوشته هاتونو میخوندم و.. 
    انتظار این همه سیاهنمایی رو از خانم لبخند نداشتم اما. 

    درد و رنجی که همه مون از سقوط هواپیما کشیدیم و میکشیم رو هیچ کلمه ای نمیتونه توصیف کنه.. 
    نمیگم همه چی خوبه.. اما به پاس امنیتی که تو تمام این سالها داشته و داریم تا پشت لپ تاپمون بنشینیم و از خاطرات خوبو بدمون بگیم حقش بود اینقدر سیاهنمایی نکنیم..
    حتما سوریه و عراق و لبنان و افغانستان هم بلاگ نویس هایی مثل شما داشتند که دیگه نمیتونند بنویسند.. من شک ندارم از این آدمها کم نبوده تو این کشورها.. 

    در هر حال خوشحالم که هنوز میتونید در امنیت کامل پشت لپ تاپتون بشینید و چای بنوشید و مطلب بنویسید... :)
     

    پاسخ:
    سلام دوست ناشناس :)
    یک نکته رو ابتدای جوابم ذکر کنم که نگاه بندازید به تاریخ انتشار مطلب و بدونید این نوشته برای اتفاقات آبان ماه که گذشت ثبت شده و ارتباطی با سرنگونی هواپیما نداره.
    باقی جواب رو هم به رسم ادب می‌نویسم که بدونید
    قطعا و حتما تعریف من و شما از امنیت متفاوته. از نظر من امنیت مجموعه‌ای متشکل از امنیت روانی، امنیت جسمانی، امنیت شغلی و اقتصادی و....است که متاسفانه در وضعیت فعلی هیچکدومش رو نداریم در ایران. هواپیما سقوط نکرد بلکه مورد هدف قرار گرفت. آدمها سوختند. این شلیک ها فقط به هواپیما نبود، به ما هم بود که کورسوی امیدی داشتیم. متاسفانه ما رو هم سوزوند.
    در هر حال من هم خوشحالم که هنوز تحمل شنیدن نظرات مخالفم رو دارم و به کسی برچسب سیاه نمایی نمی‌زنم.

    اتفاقاً الان که به اتفاقات آبان ماه اشاره کردید
    مصرتر شدم روی صحبتهام

    و صد البته کلمه «هیچکدوم»ی که در متن بکار بردین نشون میده چقدر با واقعیت ها بیگانه اید.
    با این طرز صحبت ها و این طرز تفکر بیگانه نیستم
    و میدونم صحبت کردن با تفکری که قائل به سیاهی محضه و منصفانه و منطقی با قضایا برخورد نمیکنه هیچ نتیجه ای نداره.. 
    و همینطور البته از لحن کلامتون کاملا مشخصه که تحمل شنیدن صحبت های مخالف رو دارید :)

    در هر حال براتون روزهای پرامیدی رو آرزو میکنم.. موفق باشید.. 

    پاسخ:
    در هر حال من هم خوشحال میشم اگر شما و هم‌نظرهای شما ما رو به حال خودمون رها کنید و بذارید تو جهل خودمون باقی بمونیم، دوست بی‌هویتی که نام و نشانی هم از خودتون ندارید :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی